توزیع ۳۰۰۰ غذای گرم بین سیل زدگان منطقه سیدی مشهد خدمات آستان قدس رضوی به مردم سیل‌زده مشهد | اختصاص ۱۰۰ واحد رایگان در زائرشهر رضوی نقاره حاجت‌ها یادی از آیت ا... محمدتقی بهجت| رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند حق همسایگی امام مهربان زندگی باشکوه با مهندسی معرفتی امام رضا (ع) خدمت‌رسانی آستان قدس رضوی به سیل‌زدگان مشهد قاضی‌زاده هاشمی: پیام انقلاب اسلامی به عالم، بیداری اسلامی و فهم مستقل بود آزادسازی ۱۶۰۰ زندانی جرایم غیرعمد با نذر امام رضا(ع) | اجرای عملیات عمرانی در ۳۰۸ روستا + فیلم آیا نماز آیات برای طوفان و رعد و برق واجب است؟ حرمِ عشق و زیارتنامه ای که باید عارفانه خواند آغاز و بهره‌برداری از ۱۵ پروژه شاخص آستان قدس رضوی در کشور | افتتاح ۴ پروژه در روستای هندل آباد یادی از مرحوم آیت ا... سید عبدا... فاطمی، خطیب مخلص تبریزی| آیینه دلان از تو صفا می‌گیرند تاریخچه لوله کشی آب در مسجد جامع گوهرشاد| باقیات الصالحات تاجر تبریزی در مشهد سِر حج در نگاه شاعران بزرگ علمدار نهضت رضوی| بررسی زندگی و سیره احمدبن‌موسی(ع) حضور ۷۰۰۰ خادم فعال در بقاع متبرکه خراسان رضوی خدمت‌رسانی ویژه کفشداران حرم مطهر رضوی به زائران دهه کرامت
سرخط خبرها

رویکردی میان رشته‌ای به غرب شناسی

  • کد خبر: ۱۷۴۱۸۶
  • ۲۴ تير ۱۴۰۲ - ۱۶:۳۴
رویکردی میان رشته‌ای به غرب شناسی
ریچارد لمبارد در مقاله بسیار مهمی با نام «محوسازی مرز‌های رشته ای: مطالعات ناحیه‌ای در آمریکا» به خوبی نشان داده است که غالب آنچه در آمریکا با نام مطالعات ناحیه‌ای شناخته می‌شود، به شرق اختصاص دارد و مجموع آنچه تا آن زمان در قالب این رشته به آمریکا اختصاص پیدا کرده است، سهم ناچیزی دارد.

«شرق شناسی» واژه‌ای نام آشنا برای ماست؛ واژه‌ای که به مطالعات غربی‌ها درباره شرق اختصاص پیدا کرده و در روزگار معاصر حتی دربرگیرنده شرقی‌هایی است که با روش‌های متداول در غرب به پژوهش می‌پردازند. با وجود این، «غرب شناسی» یا اکسیدنتالیزم واژه‌ای غریب و کمترآشنا برای ماست. شاید حتی عجیب نباشد که بگوییم این اصطلاح برای خود غربی‌ها هم دست کم تا اواخر قرن بیستم میلادی غریب می‌نموده است. به عبارت دیگر، اهل مغرب زمین آن گونه که به شرق و مطالعه آن پرداخته اند، به خود و شناخت خود کمتر پرداخته اند.

ریچارد لمبارد در مقاله بسیار مهمی با نام «محوسازی مرز‌های رشته ای: مطالعات ناحیه‌ای در آمریکا» به خوبی نشان داده است که غالب آنچه در آمریکا با نام مطالعات ناحیه‌ای شناخته می‌شود، به شرق اختصاص دارد و مجموع آنچه تا آن زمان در قالب این رشته به آمریکا اختصاص پیدا کرده است، سهم ناچیزی دارد. وضعیت مشابهی در این دوران در کشور‌های اروپایی نیز دیده می‌شود. شاید تحول اساسی در توجه به غرب را بتوان در مطالعات پسااستعماری و به ویژه آثار ادوارد سعید مشاهده کرد.

نام اثر برجسته سعید «شرق شناسی» است، اما او شرق شناسی را به عنوان تبادلی پویا و دینامیک میان نویسندگان از یک طرف و علایق سیاسی بزرگی که به وسیله سه امپراتوری بریتانیا، فرانسه و آمریکا پدید آورده شده اند، مفروض می‌داند؛ بنابراین شناخت انگیزه‌ها و پارادایم‌های غالب بر پژوهش‌های غربی‌ها اصلی‌ترین انگیزه سعید از تألیف «شرق شناسی» است و درواقع غرض او شناخت غرب و انگیزه‌های آن هاست. جریان متأثر از او (فردید، رضا داوری و...) نیز با همین نیت و هدف به مطالعه غرب پرداخته اند.

با وجود چنین جریانی، این مطالعات بیشتر به سوگیری و نگاهی یک طرفه به غرب متهم بوده است. مکارت و همکارانش بیشتر این جریان‌های غرب شناسانه در شرق را به «شرق دوستی» (اُرینتُ فیلیا) و «غرب هراسی» (وسترنُ فوبیا) متهم کرده است و کوریشی این گونه توضیح می‌دهد که: «در میان مسلمانان یک شرق شناسی معکوس یا «غرب شناسی» در جریان است.

بسیاری از  بنیادگرا‌ها که من ملاقات کردم، مشتاق بودند تا غرب را به عنوان (نهادی) فاسد و بیش از حد جنسی شده ببینند. [همچنین آن را جایی در نظر بگیرند که]خانواده اهمیت بسیار کمی دارد یا دائم در حال تغییر است.»

توضیح کوریشی برای ما شرقی‌ها خیلی آشنا و قریب به ذهن است و پیاپی آن را در رسانه‌ها و گاه مجامع علمی شنیده ایم. اما این درک و تصور از غرب چقدر درست و مطابق با واقع است؟ واقعیت آن است که بیشتر این گزاره‌ها مبتنی بر تحقیقات و فکت‌های آکادمیک و علمی نیستند و اثباتشان نیازمند رویکرد‌های علمی و مبتنی بر فکت واقعی است.

متأسفانه ما حتی در تعریف خود از «غرب» نیز گام اساسی و شایسته‌ای برنداشته ایم. به سختی می‌توان در ایران کتاب یا مقاله‌ای را یافت که تعریفی منقح، دقیق و کامل از «غرب شناسی» ارائه داده باشد. بگذریم از اینکه بتوان کتابی را یافت که حدود و ثغور این دست از مطالعات را نشان داده باشد. این در حالی است که کتاب‌های زیادی در این ارتباط در غرب نوشته شده است و ما حتی زحمت ترجمه بخشی از این آثار را نیز به خود نداده ایم.

درحقیقت «غرب» و «شرق» مقولاتی تک تباری و تک وجهی نیستند که با رویکردی یک سویه به آن‌ها بتوان نتیجه مطلوب دریافت کرد. این مفاهیم تبار‌های گوناگون فرهنگی، جغرافیایی، اجتماعی، سیاسی و اعتقادی را دربرمی گیرند و برای اینکه حکمی مرتبط با «غرب» داشته باشیم، لازم است همه این وجوه در نظر گرفته شود.

متأسفانه بیشتر کار‌هایی که تاکنون در «شرق» درباره «غرب» انجام شده، به دلیل نگاهی منفی که از دوران استعمار در ذهن شرقی‌ها باقی مانده، به شدت سوگیرانه و یک طرفه است و ما نیازمند آن هستیم که در نوع نگاه خود به دیگری (که در اینجا غرب مدنظر است) تجدیدنظر اساسی داشته باشیم و تا حد امکان آن را واقع گرایانه‌تر کنیم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->